جدول جو
جدول جو

معنی بن ویزه - جستجوی لغت در جدول جو

بن ویزه
(بُ نِ زِ)
دهی از دهستان قلعه حاتم است که در شهرستان بروجرد واقع است و دارای 1073 تن سکنه است، جمع واژۀ بنت، یعنی دخترو آن مؤنث ابن نیست بلکه صیغۀ جداگانه است و منسوب بدان بنتی و بنوی درآید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن) (از اقرب الموارد) :
حاسدم گوید چرا خوانند کمتر شعر من
زان تو خوانند هرکس هم بنات و هم بنین.
منوچهری.
کس نیارد یاد از آل مصطفی
در خراسان از بنین و از بنات.
ناصرخسرو.
دیدی قضای مرگ برون رفتن از جهان
نا دیده چهرۀ تو بنین و بنات تو.
مسعود سعد.
از نفایس ذخایر و زواهر جواهر و بنات و معادن... چیزی یافت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 274). و دایۀ ابر بهاری را فرمود تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد. (گلستان).
گر اقتضای زمان دور باز سر گیرند
بنات دهر نزایند بهتر از تو بنین.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی وینه
تصویر بی وینه
(دخترانه)
بی نظیر (نگارش کردی: ب ونه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
ویژه، خاص، خاصه، برگزیده
خصوصاً، مخصوصاً، سیّما، علی الخصوص، بالخصوص، لاسیّما، به خصوص، بیژه
فرهنگ فارسی عمید
(بَ یَ)
بندوی: و او را دو خال بود (اپرویز) ، یکی بندویه نام و دیگر بسطام نام. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 100). و بندها بندویه بن سنفاد خال کسری پرویز بنا کرده است. (تاریخ قم ص 74)
لغت نامه دهخدا
(بُ یَ)
دهی از دهستان کوهمره سرخی است که در بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع است، و 104 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 12 هزاروپانصد گزی باختر چوار و 12 هزارگزی باختر راه شوسۀ ایلام به شاه آباد واقع است و دارای 350 تن سکنه است، آب آن از رود خانه مورت، محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
به خصوص، بالاخص، مخصوصا، خصوصا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بن واژه
تصویر بن واژه
مصدر
فرهنگ واژه فارسی سره
بخصوص، خصوصاً، علی الخصوص، مخصوصاً
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
بخاصّةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
Particularly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
particulièrement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از پایین
فرهنگ گویش مازندرانی
مال اندک، مالی که به عنوان سرمایه اولیه به کسی که مالش از
فرهنگ گویش مازندرانی
رسمی که براساس آن چوپان ها به اقوام نزدیک یا فرزندان آن ها
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
particularmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
বিশেষভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
особенно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
insbesondere
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
особливо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
szczególnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
特别地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
particularmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
خاص طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
hasa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
bijzonder
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
özellikle
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
특히
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
特に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
במיוחד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
विशेष रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
terutama
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
particolarmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از به ویژه
تصویر به ویژه
โดยเฉพาะ
دیکشنری فارسی به تایلندی